اشعارضیغم نیکجو ـ اردبیل

اشعارضیغم نیکجو ـ اردبیل

شعرها و دلنوشته ها
اشعارضیغم نیکجو ـ اردبیل

اشعارضیغم نیکجو ـ اردبیل

شعرها و دلنوشته ها

آثارچاپ شده


کتاب: رویاهای به یاد ماندنی (مجموعه داستان )

  • برای مشاهده مطالب این کتاب روی عناوین زیر کلیک کنید:


  کتاب: در امتداد غربت(مجموعه شعر)

  • برای مشاهده مطالب این کتاب روی عناوین جدول زیر کلیک کنید:

             کتاب :در استانه اندوه بنفش(مجموعه شعر)

  کتاب :روشنی من زندگی (مجموعه شعر آماده چاپ)


پایان نامه ی کارشناسی ارشد  رشته ی زبان و ادبیّات فارسی (M . A  )

موضوع :بررسی اصطلاحات طبّی آثار عطّار نیشابوری

برای مشاهده چکیده و عناوین پایان نامه بنده روی لینک زیر کلیک کنید:

"  بررسی اصطلاحات طبّی آثار عطّار نیشابوری  "


***



زخمه های چنگ اسارت :خاطرات جمعی از آزادگان استان اردبیل میباشد
برای مشاهده جزئیات این کتاب روی این لینک کلیک کنید :  زخمه های چنگ اسارت (مجموعه خاطرات آزادگان )


حقیقت سرخ:مجموعه خاطراتی از شهدای استان اردبیل میباشد
برای مشاهده جزئیات این کتاب روی این لینک کلیک کنید :  حقیقت سرخ ( خاطرات شهدای استان اردبیل)


یادنامه شهدای اداره کل آموزش فنی و حرفه ایاستان اردبیل
برای مشاهده جزئیات این کتاب روی این لینک کلیک کنید :  شمیم شهادت( بیوگرافی مختصر شهدای فنی حرفه ای  استات اردبیل )


یادنامه شهدای کارگر:این کتاب مربوط است به زندگی نامه و وصایای شهدای کارگر استان اردبیل
برای مشاهده جزئیات این کتاب روی این لینک کلیک کنید :
یادنامه شهدای کارگر ( بیوگرافی مختصر شهدای کارگر استات اردبیل )

...افسانه¬ی دوست

چه خوش آن دل که شود عاشق دیوانه­ ی دوست

تا بنوشد همه شب، دل؛ غمِ غمخانه­ ی دوست

             

دل نشد تا که شود شاد زهجران تو یک دم

تا تو شمعی شده من هم به تو پروانه­ ی دوست

              

دست یاری بده بر هم؛ دو سه روزی که جهانی

می نیکی بخور از ساغر و پیمانه­ ی دوست

 

دل شکست از غم هجران نگاهت، چه کنم

بر که گویم، زکه پرسم، که کجا؛ خانه ­ی دوست!؟

 

روز و شب در پی آن یار وفادار دلارام

صد دریغ آنچه شنیدیم، شد افسانه­ ی دوست

 

یارب این دل نَشِکن شاد کن از غم؛  بتوانم

کنم آباد دل از آن دلِ ویرانه­ ی دوست

 

1373

پروا

ای گل از بوسیدنت پروانه چون پروا کند

بوی زلفت هر دو عالم را چون من شیدا کند

 

جسم و جانم شد فدای بوسه ­ی چشمان تو

هجر تو چشمانِ من؛ همرنگ صد دریا کند

 

17/10/95

... هیچ و پوچ

با تو معنا می­ شوم؛ بی تو امّا هیچ و پوچ

با تو دریا می­ شوم؛ بی تو دریا هیچ و پوچ

         

با تو من آیینه ­ام؛ دیده ­ها را دیده ­ام

بی تو چشمی بی­ سرم؛ دیده ­ها را هیچ و پوچ

 

با تو شیدا می­ شوم؛  با تو شهلا می­ شوم

با تو رسوا می­ شوم؛  بی تو رسوا هیچ و پوچ

 

با تو شورم شور عشق؛ با تو نورم نور عشق

بی تو کورم کور عشق؛ بی تو بینا هیچ و پوچ

 

با تو نجوای شبم؛ با تو سیمای شبم

با تو دنیای شبم؛ بی تو دنیا هیچ و پوچ

 

با تو لیلا می­ شوم؛ بی تو مجنون در جنون

با تو شیرین می ­شوم؛ بی تو سودا هیچ و پوچ

 

با تو بالا نور نور؛ بی تو بالا پستِ پست

با تو پیدا روز و شب؛ بی تو پیدا هیچ و پوچ

 

با تو بالا می­ روم؛ تا ثریّا می روم

بی تو بالا تا ثریّا؛ بال عنقا هیچ و پوچ

 

با تو رویای توام؛ بی تو تنهای توام

با تو فردای توام؛ بی تو فردا هیچ و پوچ

 

با تو روزم بی تو شب؛ با تو نورم بی تو تب

بی تو تنها روز و شب؛ روز و شب ­ها هیچ و پوچ

 

با تو زیبا می­ شوم؛ بی تو زشتم خشتِ خشت

با تو مولا می ­شوم؛ بی تو مولا، هیچ و پوچ

 

13/۰۲/1398    ۲۱:۵۰

 

...خانه با تو خوش¬تر است

شور و حال خانه با تو خوش­تر است

قیل و قال خانه با تو خوش­تر است

         

خانه بی تو؛ تلخِ تلخِ تلخِ تلخ،

تلخ­فالِ خانه با تو خوش­تر است

 

گر خیال چشم مستت سبزِ سبز

هم خیال خانه با تو خوش­تر است

 

روزگارِ بی تو بودن؛ آتش است

ماه و سال خانه با تو خوش­تر است

 

خوشترم، چون؛ نورِ نورِ خانه ای

چون هلالِ خانه با تو خوش­تر است

 

ای نوای آرزوهای شباب

پیرِ زالِ خانه با تو؛ خوش­تر است

 

بال و پرِّ روزهای بیقرار

پرّ و بال خانه با تو؛ خوش­تر است

 

بی تو پستِ پستِ پستِم؛‌ پستِ پست

ابتذالِ خانه با تو خوش­تر است

 

خانه با تو، قصرگل های بهار

چون نهال خانه با تو؛ خوش­تر است

 

پیش چشمت؛ کور و کرّم، لال و گنگ

کرّ و لالِ خانه با تو؛ خوش­تر است

 

ترسم از چشمت بدور افتم چه باک

ترسِ آلِ خانه با تو؛ خوش­تر است

 

بی تو بودن در ملالت؛ زهرِ زهر

صد ملالِ خانه با تو؛ خوش­تر است

 

از حرامِ چشم شوخت؛ باک نیست

تا حَلالِ خانه با تو خوش­تر است

 

بی وصالت؛ خانه می خواهم چکار

چون وصالِ خانه با تو؛ خوش­تر است

 

بی تو آسایش برایم­؛ تختِ خار

خار و چالِ خانه با تو؛ خوش­تر است

 

در کمال و در جلال و در جمال

این سفالِ خانه با تو؛ خوش­تر است

 

 26/۰۲/1398   ۰۸: ۳۰

 

خطِّ پایان

غم می تراود از دو چشمانم؛ نمی­ خندی گلم!؟

بر غنچه­ ی افسرده بارانم؛ نمی­ خندی گلم!؟

 

بر دشت تنهایی­ ی دل، روییده صدها نقش غم

بر زیستن، در خطِّ پایانم؛ نمی­­ خندی گلم!؟

 

 گُلدیده­ ی دریایی ­ات حامی­ ی کشتی­ های غم

در موجی از غم ­های طوفانم؛ نمی­ خندی گلم؟!

 

کم مانده تا دیوار دل ریزد فرو از گریه­ ام

از سیل غم در راه ویرانم؛ نمی­ خندی گلم؟!

 

حجم سکوتم را شکن با دست خندان لبت

گلخنده­ ات بانی­ ی بنیانم؛ نمی­ خندی گلم؟!

 

گل کرده نقش قدمت در کوچه­ های خاطرم

از مهر رنگینت گلستانم نمی­ خندی گلم؟!

 

گسترده­ ای بر خوان چشمت موجی از دریای مهر

امشب به چشمان تو مهمانم نمی­ خندی گم؟!

 

1375