اشعارضیغم نیکجو ـ اردبیل

اشعارضیغم نیکجو ـ اردبیل

شعرها و دلنوشته ها
اشعارضیغم نیکجو ـ اردبیل

اشعارضیغم نیکجو ـ اردبیل

شعرها و دلنوشته ها

صبا

سحرگاهان صبا بوی گل آرد
به دل صد ها محبت او بکارد

محبّت پیشه سازم بهر هر کس
ببویم هر که گل در سینه دارد.

#ضیغم_نیکجو

سوزش عشق

بسوز ای دل مگو تا کی بسوزم
در این سوزش نه شب مانده نه روزم

بسوزم در رهت ای یار خوبان
زدرد هجر این دل لب بدوزم
#ضیغم_نیکجو

زاده غم

نمی دانی چه حالی دارم ای دوست
سحر تا شب زغم می نالم ای دوست

مرا با ناله و درد آفریدند
که می سوزم چنین من با غم ای دوست
#ضیغم_نیکجو

ظلمت هندو

نه از دلبر وفا دیدم نه از دوست
به هر جا رو کنم یارب غم‌آن سوست

مگر هستی من ‌از غم سرشتند
مرا عالم به ظلمت خال هندوست
#ضیغم_نیکجو

نرگس جادو

گذر کردم شبی از کوی دلبر
فتادم من به چاه روی دلبر

تو خود دانی که در رُستم توان نی
رها از نرگس جادوی دلبر
#ضیغم_نیکجو

ماتم دیده

نشد یک دم نباشد در دلم غم
نشد از دیده بارانی چو شبنم

نبارد لحظه ای از نرگس مست
شب و روزم شده هر جا به ماتم
#ضیغم_نیکجو