وقتی
حجم سنگین غربت
با نوای تار عنکبوت
پر می شود
وقتی دلتنگی هامان
باآب
شسته می شود
بیا غریب بمانیم و
گریه آواز دهیم !
من تپش مرداب را می شنوم
گوش کن !؟
هنوز
سکوت مرداب
سرشار از طنین رویش نیلوفران است
درناهای مهاجر
در بستر سبز مرداب
پارو می کشند
و حبابی
خویشتن را
ــ با هیچ شدن ــ
در آغوش مرداب جاری می کند !
هنوز …
آه !
من
چه سر شارم از
نوای تار تر طراوت !
(اسفند ماه 1376 اردبیل)