خورشید به رنگ گونه های تو دمیده ست
این گونه به لب آشنای تو دمیده ست
فانوسِ نگاهِ جاده های خیس شب پوش
این جاده به انتظار پای تو دمیده ست
می بوسمت آن نگاه عاشقانه ی مست
کز ظلمت روشن حِرای تو دمیده ست
این خاک روشن ترین تجلّیِ الهی ست
نوروز و بنفشه از نوای تو دمیده است
غم ناله ی رود تا وصال چشمه جاری ست
گو ؛ گندم و سیب بر حیای تو دمیده است
محتاج نسیم سبز چشم آفتابم
این دیده ی مرده به شفای تو دمیده ست
این شورِ قنوت سرخ ِگل ، رکوعِ سوسن
از گریه ی سرخِ ربّنای تو دمیده است
تَر؛ دامن ِ چشمه از سجودِ سبزِ سنگ است
عاشق شو که عالم از برای تو دمیده است
مهر ماه سال 1380
برای ملاحظه چکیده و عناوین پایان نامه بنده در" مورد بررسی اصطلاحات طبّی آثار عطّار نیشابوری"
به ادامه مطلب مراجعه فرمایید
ادامه مطلب ...
غربت
شفق
پاییز
بخار روح
هدیه
آیه
شهر شب
زندانی نور
آیه ی یکتا پرستی
تپش مرداب
بهانه
توبه
چون کبوتر بی پَر،
در حرم تو
بال گشودم
تنها
حرم تُست
که در آن
کبوتران
عشق را پرواز می کنند !
(شب ولادت حضرت ثامن الحجج 30/8/1386 اردبیل )
میوه های بی حجاب ؛
بی آنکه کِرمی خورده باشدشان
فاسد می شوند .
سیبی به من الهام کرد :
هستی به حجابی بر پاست …
(تابستان 82 اردبیل)