جهنم روییده بود
همه به دامن سایه آویختند
من
چشم در چشم خورشید
هیچ شدم !
ــ آنان که به خورشید سجده کردند ! ــ
سوختند
شب
شهر پرعزا گشوده ست
آسمان اشک ستاره می بارد
مادرم
خون شقایق
صبح
میان فوج کبوتر
خاکستری از روح
عاشقانه
می رقصید … !
13 اردیبهشت 1379 اردبیل)